یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سَوْاتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر ذلک من آیات اللّه لعلکم یذکرون
یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سَوْاتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر ذلک من آیات اللّه لعلکم یذکرون
انسان
فطرتی خدا خواه وخواهان رشد وکمال دارد وبا کسب شناختی نسبی از پروردگار
عالم آوای بر دست سر می دهد وبا صل اشتیاق در برابر دستورات ونواحی الهی سر
تسلیم فرود می آورد.تفاوت عمده ی فرهنگ جدید غربی و فرهنگ اسلامی ، در
تعریف « انسان » منعکس می شود . اگر انسان بر حسب فرهنگ غربی ، موجودی است
که معنویت ، فرع و ور بنای زندگی مادی اوست ، در فرهنگ اسلامی موجودی است
که معنویت ، کمال مطلوب و غایت و نهایت زندگی اوست نکته مهم این است که در
اسلام ، معنویت و روحانیت به هیچ روی در مقابل مادیت و جسمانیت قرار نگرفته
است .
دین برای آن نیامده است تا مارا از جسم یک سمره غافل سازد و از دنیا جدا کند ، بلکه برای آن است که به ما « اندازه » بیامزد تا بتوانیم با حفظ اعتدال ، از افراط و تفریط مصون بمانیم و مثلاً چنان نباشیم که خود را تن بنگاریم و جز به بهره وری از جسم به هیچ چیز نیندیشیم . در چنین بینشی دیگر تن ، تنها بخش وجود انسان نیست و خوشبخت شدن نیز ، تمتع محدود جسمانی میان تولد تا مرگ نیست . انسان راه درازی در پیش دارد که مرگ یکی از گذرگاه های آن است . او رو به سوی خدا دارد که کمال مطلق و سرچشمه ی همه ی خوبی ها و ارزش هاست . او خود را شریف تر از آن می داند که به جسمش شناخته شود و وظیفه ی خود را خطیرتر از آن می بیند که تنها به بدن نمایی و آرایش جسم بپردازد انسان در همه ی بینش های معنوی و از جمله در اسلام ، برای آن لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند ، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشد .
لباس برای او یک حریم است ، به منزله ی دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند . لباس ، پوست دوم انسان نیست خانه اوست.انسان اسلام ،کمال خود را به خدای خویش می فروشد . لباس انسان ، پرچم کشور وجود اوست ، پرچمی است که او بر سردر خانه ی وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند . هم چنان که هر ملتی با وفا داری و احترام به پرچم خود اعتقادش را به هویت ملی و سیاسی خود را ابراز می کند . هر انسان نیز ، مادام که به یک سلسله ارزش ها معتقد باشد ، لباس متناسب با آن ارزش ها را از تن به در نخواهد کرد.
شگفت
است که هرگاه صحبت از پوشش و سادگی اسلامی به میان می آید ، مخالفان می
گویند شما می خواهید زن را از حضور فعال در جامعه محروم کنید و او را در
خانه محبوس می سازید شما شخصیت زن را جدی نگرفته اید و نیمی از جمعیت کشور
را از صحنه ی کار اجتماعی بیرون رانده اید . در پاسخ باید گفت : اتفاقاً
چون در تفکر اسلامی ، زن باید به عنوان یک انسان به صورتی بسیارجری وارد
اجتماع شود لازم است دست از تجمل و خود نمایی بردارد . لازمه ی اجتماعی
بودن این است که فرد کمتر به خود بپردازد و خود را هم چون قطره ای در دریای
جامعه غرق کند .
پوشیدگی زن یکی از ارزش های بزرگ اسلام است که
اگر به سبک زیبایی جامع وقطعی به شیوا ورسا به آن پرداخته شود ازآن
استقبال می کرد و از برکات فراوان حجاب بهره مند می گردد و از آفت های
متعدد و زیانبار بی حجابی و بد حجابی مصون می ماند فلسفه حجاب از مسائل
مهمی است که آگاهی از آن می تواند یکی از پایه های تحقق فرهنگ پوشش اسلامی
گردد و به آن عمق و معنا بخشد. پوشش دینی از فلسفه های متعددی برخوردار است
که به طور مستقل مورد بررسی قرار می گیرند.
الف- ارزش والای زن
زن
از دیدگاه اسلام دارای شخصیتی شایسته و رسالت و موقعیتی الهی است که می
تواند مدارج کمال را طی کرده و به مراتب عالی انسانیت بار یابد و مصداق
تحقق فلسفه خلقت یعنی خلیفه خدا گردد. وجود زن، زینب بخش آفرینش انسان است و
افق روح او تجلی گاه رحمت. دامن زن، مدرسه بشر است و کمالِ مرد بدون او
ممکن نیست. زن مظهر ظرافت و جمال آفرینش است. اصلاح جامعه در گرو تقوای زن و
محیط خانواده کلاس درس اوست و بر همین اساس زن مربی بشر است و می تواند با
تربیت فرزندی امتی را رهائی بخشد.حال جایگاه والای این گوهر آفرینش اقتضا
دارد که در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزش های او حفظ شود و این است فلسفه
پوششی که خدای حکیم برای ناموس خلقت واجب کرده است.
فلسفه نگهبانی و پوشش اشیاء، ارزش آنهاست و هر قدر افزایش یابد درصد محافظت از آنها بیشتر می شود به گونه ای که جواهرات، اسناد و اوراق بهادار در مطمئن ترین و محکمترین جا نگهداری می شوند. زن هم که گوهری گرانبهاست باید خود را در صدف حجاب نگهداری کند. از آنچه بیان شد معلوم می گردد فلسفه حجاب حفظ ارزش والای زن است و از همین رو است که خداوند پوشش دینی را بر او واجب و نگاه به بدن و موی سر او را حرام فرموده است.
زن اگر موقعیت خود را در نظام آفرینش بیابد، حقیقت و ارزش خود را درک کند، بداند از کجا آمده است، در کجا قرار دارد و به کجا می رود از پوشش دینی به عنوان یک نیاز جدی خود بهره می گیرد و هرگز جامعه را صحنه نمایش تن و تحرکات جنسی خود قرار نمی دهد.
1- نکته عرفانی:
ای
گوهر آفرینش! زن چه نیکو مقامی دارد که فاطمه از افق او تجلی کرد و مریم و
زینب از آسمان او درخشیدند و آسیه و خدیجه از هستی او طلوع کردند. پس گوهر
وجود خود را به صدف حجاب زینت بخش که حجاب اسلامی از جلوه های زیبای بندگی
است.
ب- امنیت و آرامش زن
نفس آدمی دریائی از تمایلات و خواسته های
اوست که مهمترین آنها به خوراکیها، امور جنسی و مال و جاه مربوط می شود و
بدون شک بالاترین خواسته های مردان تمایل به جنس زن است. در سخنان عرفا
آمده است:
اعظم الشهوه شهوه النساء
بزرگترین خواسته مرد رغبت به زنان است.
ارائه
زیبایی ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان دامن می زند و آنها را به
یک کانون جدی خطر مبدل می سازد که به سلب امنیت و آرامش زن منتهی می گردد.
آنچه می تواند از این ناامنی پیشگیری کند پوشیدگی زن از چشم های گرسنه
نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی عمل خواهد شد. پوشش دینی پیام عفت،
شخصیت و خداترسی زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنین بانوئی چشم
طمع نخواهند داشت که پاکی و نجابت او را می ستایند. و از طرفی بدن و اسرار
زیبائی های او در سایة حجابی که دارد از چشم نامحرم پوشیده خواهد بود. در
این صورت است که زن در سنگر حجاب خود از تیر نگاه های زهرآلود و سخنان آزار
دهنده و برخوردهای اراذل جامعه مصون خواهد بود و امنیت و آرامش درونی او
برقرار خواهد شد.
قرآن کریم با اشاره به این فلسفه حجاب فرموده
است:یا ایها النبی لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من
جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین .ای پیامبر! به زنان و دخترانت و
زنهای مؤمنان بگو خود را با مقنعه بلند (چادر) بپوشانند که این پوشش برای
آنکه به عفت شناخته شوند بهتر است تا (از تعرض هوسرانان) آزار نبینند.
2- نکته عرفانی:
خواهرم!
دنیا خراب آبادی است که هر نقطه آن به مینهای شیطان و نگاه های آلوده
ناامن گشته است. اما فرشته های حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیتی به سر
می برند که دیگران از طعم آن بی خبرند.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
ج- سلامت نسل
تحریکات
جنسی که در حواس پنجگانه آدمی به وجود می آید بر روی سیستم تولیدنسل او
نقش مؤثری دارد. دانشمندان معتقدند تحریکاتی که در چشم به وجود می آید بر
غدة هیپوفیز که غدة کوچکی در زیر مغز است اثر می گذارد. این غده شش هورمون
تولید می کند که سه نوع آن بر روی سیستم تولیدنسل تأثیر دارد. نگاه به زنان
بدحجاب و فیلم های محرک که چنین اثری را به همراه دارد در نهایت به تأثیر
منفی در فرزندان و اختلالات وراثتی منتهی می شود.
حضرت شعیب (علیه السلام) یکی از دختران خود را به عقد حضرت موسی (علیه السلام) درآورد و مقرر گردید که او مدت هشت یا ده سال در خدمت حضرت شعیب (علیه السلام) باشد. وقتی مدت خدمتگزاری به پایان رسید عرض کرد: می خواهم به وطن خود مراجعت نمایم آیا چیزی به من خواهی داد؟شعیب فرمود: همه گوسفندان سیاه و سفیدی که امسال زاییده می شوند از آن تو باشند. وقتی موسی (علیه السلام) می خواست گوسفندان را جفت گیری دهد پوست بخشی از عصای خود را کند و قسمت های را به حال خود واگذارد و آن را در وسط آغل گوسفندان فرو برد و بر آن پارچه ای سیاه و سفید انداخت و سپس گوسفندان نر را به سراغ ماده می فرستاد. گوسفندان نر به این چوب و پارچه سیاه و سفید می نگریستند و جفت گیری می کردند و در نتیجه نوزاد آنها جملگی سیاه و سفید زاییده شدند.
با
توجه به آنچه بیان گردید زنان و دختران خود نما تأثیر ناروا و غیرقابل
بخششی را بر سلامت نسلهای اجتماع خواهند گذارد که آنها خود از اختلالات
وراثتی آن بیزارند و فلسفه حجاب دینی پیشگیری از چنین آثاری است.
پوشیدگی زن مهر تأیید عفاف اوست.
پایه های حجاب
پوششی
که اسلام آن را به عنوان یک حکم شرعی اعلام کرده است یک عمل ظاهری و گسسته
از عوامل، پایه ها و فرهنگ پوششی اسلام نیست بلکه حجاب خیمه عفاف بانوانی
است که آن را بر پایه های خود استوار کرده اند و چنانچه این پایه ها در
وجود هر خانمی بوجود آید حجاب دینی او به طور طبیعی شکل خواهد گرفت در غیر
این صورت به عنوان یک عمل خشک فیزیکی مطرح خواهد بود که همواره در معرض
تزلزل است.
الف- ایمان به خدا و آخرت
ایمان
به خدا و ترس از آخرت از مهمترین پایه های حجاب به شمار می رود. وقتی زن
به خدایتعالی و علم و حکمت او ایمان آورد و معتقد گردد احکامی که برای
انسان تشریع کرده است بدون نقص و دارای فوائد و آثار مثبتی است و همچنین
باور کند که بی توجهی به احکام خدایتعالی خذلان دنیا و عذاب آخرت را به
همراه دارد از حکم الهی حجاب استقبال می کند. امیرالمؤمنین (علیه السلام)
فرموده است: انسان به وسیلة ایمان به کارهای خوب رهنمون می گردد.
ب- آگاهی
شناخت
سیمای زن، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن از جمله پایه های مستحکم پوشش
دینی است. وقتی خانمی به پاسخ درونی خود که چرا باید پوشیده باشیم نائل شود
پایة حجاب دینی در درون او شکل می گیرد و این آگاهی به عمل او معنا و ارزش
می بخشد و دوام آن را نیز تضمین خواهد کرد. و ما در فصل اول، فلسفه حجاب
را به طور مشروح بیان کردیم.
شناخت آثار حجاب بخش دیگری از آگاهی های ضروری را تشکیل می دهد. انسان تا به آثار مثبت کاری پی نبرده باشد به انجام آن راغب نخواهد بود اما با آگاهی از آثار مثبت آن با علاقه به دنبال تحقق آن حرکت می کند. به عنوان مثال اگر انسان به فواید باران آگاهی نداشته باشد باریدن باران را جز گل شدن زمین و ایجاد مشکلات نمی پندارد که مانع رکود فعالیتها، محدودیت در بیرون رفتن از منزل و امثال آن می گردد اما وقتی بداند که اثر باران سرسبزی و طراوت زمین، حیات جنگلها، رشد و تغذیه موجودات زنده، پاک سازی زمین و آسمان از آلودگیها، و آثار فراوان دیگری از جمله پاسخ به نیازهای ضروری و حیاتی انسان خواهد بود به بارش باران علاقمند می گردد و از گل شدن زمین و برخی مشکلات سطحی و زودگذر آن کمترین ناراحتی به خود راه نخواهد داد.وقتی زن به آثار و برکات حجاب آگاهی یابد نه تنها از آن احساس سنگینی نمی کند که از آن استقبال می کند و وسوسه های شیطانی را به هیچ می انگارد.
شناخت آثار زیانبار خودنمائی و جلوه گری های زن و تأثیرات نامطلوبی که بر جنس مخالف می گذارد مکمل آگاهی هایی است که از آنها سخن گفتیم. اگر زن با ایمانی که از دلی بیمار برخوردار نیست بداند نمایش زیبائی ها یا بخشی از موهای سر یا بدن او سبب تحریک و اشتغال ذهنی نامحرم می گردد، تمایل خفته او را بیدار و آرامش وی را بر هم می زند و در غفلت از یاد خدایش فرو می برد هرگز خود را عامل چنین آثار سوئی نخواهد کرد. آثار خودنمائی و پوشش های ناقص و آفتمند در مباحث آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت.خداوند حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد. پیامبر اکرم (ص)
ادله حجاب اسلامی
لزوم
پوشیدگی زن از چهار دلیل قرآن، روایات، سیره و عقل برخوردار است که هر
کدام به تنهایی برای اثبات ضرورت حجاب بانوان کافی است. و در این فصل همة
آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.
الف- قرآن و روایات
مهمترین
دلایل شرعی وجوب پوشش بانوان آیات سورة نور و احزاب است، خدای تعالی در
سورة نور فرموده است.قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا
یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن
الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او
اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن او
التابعین غیر اولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات
النساء و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین زینتهن و توبوا الی الله جمیعاً
ایها المؤمنون لعلکم تفلحون.
(ای
پیامبر) به زنان با ایمان بگو دیده های خود را فروبندند و عورت خود را
بپوشانند. (دامان خود را پاک نگاه دارند) و زیور و زینت خویش بر نامحرم
آشکار نسازند مگر آنچه پیداست. و سرپوش های خود را بر گریبانهای خویش
اندازند و زینت و جمال خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران، یا پدران، یا
پدرشوهران، یا پسران، یا پسران شوهر، یا برادران، یا برادرزادگان، یا
خواهرزادگان، یا زنان، یا کنیزان خود، یا مردانی که از زن بی نیازند، یا
کودکانی که از عورت زنان آگاه نیستند و پای بر زمین نزنند که زیور پاهایشان
معلوم گردد. ای مؤمنان همگی به سوی خداوند توبه کنید باشد که رستگار
گردید.آنچه از این آیه شریفه استفاده می شود عبارت است از:
1-بستن چشم از نگاه های شهوت آلود به مردان.
2-لزوم
پوشش عورت از دیگران. (بر هر مرد و زن مسلمان واجب است عورت خود را به
استثنای همسر از هر زن و مرد محرم و نامحرم و اطفال ممیز بپوشاند).
3-لزوم پوشش بدن و زینت های آن.
4-جواز آشکار بودن بدن و زینت های آن در برابر محارم.
حجاب برتر
خدای
تعالی در سورة احزاب فرموده است:یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء
المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله
غفوراً رحیماً. ای پیامبر به زنان و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های
خود را به هم نزدیک سازند که با این پوشش بهتر شناخته شوند تا از تعرض
(هوسرانان) آزار نبینند و خداوند بخشنده و مهربان است.این آیه یکی دیگر از
آیات حجاب اسلامی است که پس از آیه شریفه سورة مبارکه نور نازل شده است.
آنچه باید در این آیه مورد بحث و بررسی قرار گیرد معنای جلباب است.در این
آیه خدای تعالی از همه زنان خواسته است تا با پوششی به نام «جلباب» که مفرد
«جلابیب» است خود را بپوشانند.
مفسران و اهل لغت معانی مختلفی را برای جلباب ذکر کرده اند.ابن عباس گوید: الرداء الذی یستر من فوق الی اسفل. جلباب ردائی است که سراسر بدن از بالا تا پائین را می پوشاند.مراد از «رداء» پوششی است که نظیر عبا، بر روی لباس دیگر می پوشند و مصداق آن در زمان ما عبا و چادر زنان عرب و ایرانی است. تعبیر به هم نزدیک کردن رداء در آیه شریفه، با چادر و عبا سازگارتر است زیرا شکل آن به گونه ای است که باید اطراف آن به هم نزدیک و روی هم قرار گیرند تا بدن را پوشش دهند.در تفسیر قرطبی آمده است: «ثوب اکبر من الخمار و من ابن عباس و ابن مسعود: «انه الرداء» و قیل «القناع» و الصحیح: انه الثوب الذی یستر جمیع البدن»
جلباب لباسی است که از روسری بزرگتر است و ابن عباس و ابن مسعود آن را به معنای رداء گرفته اند و گفته شده است: مقنعه است. و نظر صحیح آن است که جلباب لباسی است که همه بدن را می پوشاند. (عبا و چادر)علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل آیه شریفه آورده است:الجلابیب جمع جلباب و هو ثوب تشتمل به المرأه فیغطّی جمیع بدنها او الخمار الذی تغطّی به رأسها و وجهها.جلابیب جمع جلباب است و آن لباسی است که زن آن را در بر می کند و همه بدن خود را می پوشاند. یا مقنعه ای است که سر و صورت خود را به آن می پوشاند.
صاحب تفسیر المیزان دو معنا برای جلباب ذکر کرده است که معنای دوم او مطابق قول صاحب تفسیر مجمع البیان است.این منظور در لسان العرب آورده است:الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطّی به المرأه رأسها و صدرها و قیل هو ثوب واسع دون الملحفه تلبسه المراه و قیل هو الملحفه.جلباب لباسی بزرگتر از سرپوش و کوچکتر از ردا است که زن سر و سینه خود را با آن می پوشاند و گفته شده است لباسی بزرگ است که از ملحفه کوتاه تر است و زن آن را می پوشد و گفته شده است: همان ملحفه است.ملحفه همان ملافه و در نتیجه جلباب همان چادر می باشد که از ملافه کوتاهتر است.
از آنچه بیان شد معلوم گردید «جلباب» دارای معانی مختلفی از جمله: چادر، مقنعه، لباس بزگتر از روسری و کمتر از چادر است. حال اگر خانمی بخواهد مطمئن شود که به آنچه خداوند فرموده است عمل کرده است به قول ابن عباس و ابن مسعود دو صحابی بزرگتر رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) عمل کند که «جلباب» را به لباس تفسیر کرده اند که همه بدن را می پوشاند و این همان حجاب برتر است که مصداق آن در زمان ما چادر یا عبا می باشد و چنانچه از مقنعه بلند (بزرگتر از روسری و کمتر از چادر) استفاده کند نیز کافی است. اما آنچه مسلم است روسری های موجود که کوتاه تر از مقنعه است مصداق «جلباب» که پوشیدن آن را خداوند واجب فرموده است نخواهد بود. بله روسری بلندی که به شکل چارقد سر می کنند و تا نیمی از اطراف بدن را می پوشاند می تواند در تحقق این پوشش دینی کافی باشد.
آنچه مسلم است خداوند پوششی را به نام جلباب واجب فرموده است و بنابر کلمات مفسرین قرآن و اهل لغت این پوشش از مقنعه بزرگتر و لااقل به اندازة مقنعه ای است که سر و گردن و گلو و برآمدگیهای جلوی بدن را می پوشاند و این همان چیزی است که فقهای اسلام بر آن اتفاق نظر دارند که زن باید سر و گردن و برآمدگی های آن را بپوشاند و البته چادر که مصداق کامل جلباب است را بهترین پوشش زن مسلمان برای انجام این وظیفه دانسته اند.
خدای
تعالی در پایان آیه به فلسفه چنین پوششی اشاره فرموده است که این پوشش سبب
می گردد اراذل و اوباش جامعه، زنانی را که دارای این پوشش هستند به عفت و
پاکی بشناسند. در عصر حاضر و هر زمان دیگر هم این گونه بوده است که
هوسرانان جامعه حساب زنان متین و پوشیده را از زنان بیماری که با جلوه گری و
آشکار کردن زینت ها و آرایش خود در جامعه وارد می شوند جدا می کنند که اگر
زنی اهل هوسرانی و شنیدن بیهوده گوئی های جنسی نیست و به دنبال فساد حرکت
نمی کند به این وضع در برابر نامحرم حاضر نمی شود. مردان و جوانان فاسد
جامعه هرگز زنی که از نامحرم رو می گیرد را با آن هایی که موهای سر خود را
در معرض نگاه آلوده آنان قرار می دهند برابر نمی دانند. از این رو به دنبال
زنان و دخترانی حرکت می کنند که با نگاه کردن، خندیدن یا راه رفتن یا حرف
زدن، لباس پوشیدن یا آرایش کردن، مردان نامحرم را به سوی خود دعوت می کنند.
نکته عرفانی:ای
به برترین حجاب آراسته! ای به کمال پوشش راه یافته که با کاسبرگ حجابت چون
غنچه های نوشکفته روگرفته ای! چادر تو لبیک خالصانه به پیام حضرت معبود
است که جز در پرتو عشقش به انتخاب آگاهانة آن نتوان رسید.پوشیدگی برای زن
سودمندتر و زیبائی او را پایدارتر می کند. امیر مؤمنان علی (علیه السلام)
آثار حجاب
1- موفقیت های معنوی
زن
پوشیده از بین خود و خدا، خدا را برگزیده است و از بین احکام دین و خواسته
های نفس به احکام دین رو کرده است. چنین انتخابی به روحیه، تفکر و عمل او
حال و هوای دیگری می بخشد و به پوشش او معنا می دهد و آن را عملی منطقی،
خداپسندانه و در راستای حرکت های تکاملی او قرار می دهد که به زیبائی های
درونی او تجلی بخشیده است.امام باقر (علیه السلام) فرموده است: خداوند
عزوجل فرموده است: به عزت و جلال و عظمت و بزرگی و بلندی مقامم سوگند که
بندة مؤمنی مرا در امری از دنیا بر هوای خود برنمی گزیند مگر اینکه او را
غنی کرده و هوای او را در جهت آخرتش قرار می دهم و آسمان ها و زمین را عهده
دار روزیش می گردانم. پوشیدگی زن نمود بارز تقوای اوست و او را از آثار
تقوا برخوردار می سازد.
قرآن کریم فرموده است:یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقاناً و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفرلکم والله ذوالفضل العظیم. ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خداترس و باتقوا باشید خدا به شما فرقان (تمیز حق از باطل و راه سعادت از شقاوت) می بخشد و گناهان شما را می پوشاند و شما را مورد آمرزش قرار می دهد و خداوند دارای فضل و رحمتی بزرگ است.
وقتی زن تقوای جنسی را مراعات کند و خود را از نامحرم بپوشاند وعده های الهی که برای پرهیزکاران داده شده است دربارة او محقق می گردد، از تشخیص حق و باطل برخوردار می شود و راه سعادت و بدبختی را در زندگی می شناسد، گناهانش پوشیده و مورد آمرزش قرار می گیرد و از موفقیت های دیگری نظیر شرک شیرینی عبادات، شهامت، حق گوئی و تکالیف شرعی و ترک محرمات در همه شرایط و پرورش استعدادها برخوردار می شود. زنان جلوه گر، فقیر نگاه دیگرانند.